یادبود دانشجویان شهید تربیت معلم (دانشگاه فرهنگیان )
چراغ نهم شهیدعزت الله فلاحی
شهیدبزرگوار عزت الله فلاحی درسال 1345 درقصرشیرین به دنیا آمدو دوران ابتدایی درهمان جا و راهنمائی و دبیرستان را دراین شهر به پایان رساند. شهیدفلاحی دانشجوی سال آخر تربیت معلم بود که بصورت افتخاری به عضو بسیج شهرستان اسلام آبادغرب درآمد . و به منطقه عملیاتی ابوالفتح عراق اعزام شد و در مورخه 66/5/17 همان منطقه براثر ترکش خمپاره مزدوران عراقی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
وصیتنامه : نام : عزتاله نام خانوادگى : فلاحى کدشناسایى : 1571586 بسمه تعالى
الهى این عبد العاصى این وصیت نامه را به امید تو مىنویسند گرچه توفیق یافتم به جبهه بیایم ولى من چیزى از خود ندارم هرچه دارم از عنایت و رحمت تو مىباشد با توجه به اینکه بندهاى عصیانگر و نافرمان در دنیا برایت بودم و حیاتم را درمعصیت تو سپرى کردهام ولى مىدانم که تو بسیار آمرزندهاى و مىفهمم و امیدوار هستم که مرا ببخشى و مرا عفو نمایى اى پروردگار از تو مىخواهم که اگر تا الان شیطان را بر من مسلط نکردهاى یا مسلط نمودهاى در این دم مرگ مسلط مکن و بنده خودت را با ایمان و اشهد گفتن بر وحدانیت تو و رسول و جانشینان رسولت روح او را از کالبدش جدا بنما و آنچه تو بر آن راضى هستى نصیبم فرما . این وصیت نامه شامل اعتقادات نسبت به اصول دین و فروع دینو سفارشات و توصیههامىباشد گرچه براى بعضىها کم ارزش و براى بعضى سنگین است . پیامبر اکرم (ص) خطاب به على (ع) فرمودند : یا على هر که وقت مرگ وصیت خوب و کامل نکند در مروت او نقصانى وجود دارد و به شفاعت نایل نشود و از خصلت مؤمن است که بروزى خدا قانع گردد و به دشمنان ستم روا ندارد و بر دوستان تحمیل نکند و خودرا براى راحتدیگران بهرنج افکند پیامبر اکرم فرمودند چون آخرالزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین کند . از امام محمد باقر نقل است که گویى مىنگرم مردمى را که ازمشرق درطلب حق قیام مىکنند و به آنها پاسخ داده نمىشود پس از مدتى قیام مىکنند و به آنان پاسخى داده نمىشود چون وضع را چنین ببینند به پیکار و مبارزه خونین برمىخیزند این بار آنچه را مىخواهند به آنان مىدهند اما نمىپذیرند و دست به شورش مىزنند اینان حکومتى را که بدست مىآورند تسلیم مهدى مىکنند کشتگان این قیام شهید محسوب مىشوند .
مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد
اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
حمد و ستایش خداى تبارک و تعالى جانها نثار او که هدف ازآفرینش انسان جز شکرگزارى و پرستش و بندگى او نمودن چیزى نمىتواند باشد که همانا که خداوند در قرآن کریم مىفرماید خلق نکردیم جن و انسان را جز براى عبادت و اگر آدمى تمام هم و غم خود را جهت الهى ندهد کارها و اعمال به کوچکى دانه خردل تا عملى به بزرگى آسمانها عبث و بیهوده میگردد و آنگاه است که قلب انسان قساوت مىآورد و تاریک مىشود و خداوند پرده بر روى قلب انسان کشیده و با هیچ نورى روشن نمى گردد مگر با مدد خداوندى . عالم را براى خود مىخواهد به دیگران رشک و حسد مىبرد و از دنیا سیر و اشباع نمىگردد همانا که پیامبر فرمودند دو گروه از دنیا سیر نمىشوند یکى طالبان دنیا و دیگرى طالبان علم و تنها به آنچه در وجود و در ذهن مىاندیشد خود خواهى این صفت رزیله اخلاقى مىباشد خدایا شکر تو را که نعمت خلقت نصیبم نمودى و امید به درگاه واسعه تو دارمکه نعمت بندگى را نیز رزقم قرار دادى اى پروردگارم آگاهم به آنکه تو رئوف رئوفانى از مادر هم رئوفترى بىنیاز از هر چیزى و پدیدهاى و موجودى ولى همه به تو نیازمند مهربانى تو رحمانى تویى بدیع خلایق اى خدا پس توفیق حمد و ستایش خودت را در بالاترین سطح نصیبم بگردان و مرا به وظیفه خود که همان خلیفه الله بودن است برسان خداوندا سپاس تو را مىگویمسپاسى که شکرگزاران تو از شرکت در سوگوارى اهل بیت گویند سپاس خدا را ازبزرگى مصیبتم خداوندا شفاعت سیدالشهدا حسین بن على (ع) در روز قیامت نصیم فرما و گامهاى حقیقت جوى مرا در درگاهت به همراهى حسین (ع) استوار ساز یارانى که خون خود را در راه او نثار کردند خدایا در دنیا زیارت اهل بیت (ع) و در آخرت شفاعت آنها را نصیبم فرما و مرا جزو دشمنانشان به هر نحوى قرار مده و مرا جزو اصحاب آن سادات و سیدان و بزرگواران بشمار آور .
الهى بعد از آنکه شهادت مىدهم که خالقى برجهان است گواهى مىدهم که او یکتاست و بىنیاز نه زاده شده و نه مىزاید و تنها او را مى پرستم و از او کمک مىخواهم و اوست صاحب روز جزا و نیز بعد از آن شهادت مىدهم که او عادل است و در هر ذرهاى از موجودات اگر دقت و توجه گردد هر کدام باید بگویند که پیدایش ما نشانه عدل اوست و پیدایش شخصى چون مولاى متقیان (ع) و شخصى به نام ابن ملجم مرادى نشانه عدالت خداوند است و وجود کویرى چون دشت حجاز نیز نشانه عادل بودن اوست وجود دنیا و قیامت و وجود پرندگان درآسمان و وجود ماهیان در دریا موجودیت افراد سالم و کودکان فلج همه آیت عدالت خداوند قهار است . اى رب جل جلاله گواهى مىدهم که پیامبر فرستاده توست او بنده و رسولت مىباشد پس خدایا درود فرست بر محمد (ص) و خاندانش که چه رنجها ازدست جباران ستمگر ریاست طلب نکشیدند الهى به حق آنان معلمان قرآن احکام و دستورات الهى و عاملان به دستورات خالقشان بودند و سخنانشان جز به راه حق نبوده و هر که در ولایت آنها حاضر نشود به حقیقت به هلاکت رسیده است همچنانکه مىگویند على ابن ابیطالب محل امنى است و هر که در آن وارد شد از عذاب آخرت امنیت یافت خدایا مىدانم که هلاکت و نکبت هنگام جان دادن نیست بلکه هنگامیکه بنده نداند که بنده چه کسى شده است اگر چه به ظاهر بگویند خداییم پروردگارا عالمیان است یا نگویند ولى در عمل خدایش پول و مال و مقام فرزند پدر و مادر و ؟؟؟ گردد آنگاه است که مرگ با عزت و عظمت و شهادت در راه تو را به ماندن با ذلت و بدبختى ترجیح مىدهد آنوقت که دستور خدا و جهاد و قیام و دفاع از دین مقدسش جارى باشد ولى دنیا با این آراستگى و زینت او را فریب دهد و شیطان او را وسوسه کند که تو یکى جوانى ، تو هم تازه عروسى و دیگرى تو هم فرزندانت را چکار مىکنى و آن دیگرى هم سنى از او گذشته و بر او واجب نیست و دیگرى هم ریاست طلبى مانع جبههاش شود و دیگرى با روحیه منافق خویش نیز شیطان گردد و مانع شود که دیگران دین خدا را نصرت دهند و گروهى پدر و مادر او را در فشار ماندن در خانه قرار مىدهند اینجاست که اى معبود از تو روحیه و حرکت در راه نصرت دینت را باید خواستار شد و از تو اى خداوند مىخواهم که مرا جزو اصحاب یزید بشمار نیاورى و مرا درریختن خون شهدا شریک قرار ندهى و فردى خیانتکار نباشم چون درمقابل زحمات امامان و قیام حسین و خون شهدا مسئول هستیم و باید پاسدارى نماییم خدایا از تو مىخواهم که مرا جزو منتظران صاحب عصر حضرت مهدى موعود (عج) قرار دهى . بله به حقیقت دوست داشتم بمانم تا ظهور حضرت حجت و در کنار او با نظر لطف آقایم مرا عضو سربازانخود قراردهد ولى اکنونکه دشمن خدا پاى خود به مبارزه با دینحق و دوستداران امام زمان پرداخته ترجیح دادم که تا آخرین دم قطع نفس با متجاوزان نبرد نمایم تا شاید خداوند مرا جهادگرى در راه خود قرار دهد و آنچه از ایمان و مردانگى و شجاعت و شهامت آموخته از مکتب حسین (ع) دارم به نمایش و به مرحله عمل بگذارم . خدایا قابل درک و روشن است برایم که باید قیامت که واقعا نشانه عدالتت مىباشد به وقوع بپیوندد و الا درغیر این صورت نعوذ بالله تو ظالم خواهى شد و اینکه جزء صفات ثبوتیه تو مىباشد مگر ممکن است که صفتى بر خلاف ذات اقدس تو موجودیت یابد و هرگز و هرگز پس اى رحمن همیشه قیامت را براى مومنین و بندگان خاصت مجسم ساز تا اعتقاداتشان سختتر گردد و ایمانشان فزونى یابد تا بیشتر نیز شکر گزارند گرچه شکر مخصوص توست نه براى بها و ترس از بهشت و دوزخ است همانکه انسان جز اعمال از دنیا چیزى نمىتواند توشه خود براى آخرت بهمراه داشته باشد بله امیرالامومنین چه نیکو در مورد مرگ فرمود که به هنگام مرگ انسان رو به فرزند مىکند و مىگوید به خدا من شما را دوست داشتم شما خیلى پیش من عزیز بودید الان مرا چکار مىکنید مىگوید فقط مىتوانم تو را تا قبرستان ببرم و دفن نمایم و رو به مال مىکند و مىگوید من اینقدر در پى تو بودم و مال جمع مىکردم این مقدار به مال حریص بودم الان چیزى به من مىرسد مىگوید فقط یک کفن مىتوانى ببرى رو به عمل مىکند و مىگوید من که به تو اهمیت مىدادم تو مرا چکار مىکنى مىگوید من با تو هستم و در قبر هم همراه تو مىباشم و تا آخر با تو مىباشم . یا على دراینجا باید گفت که بعضى از شهیدانمان خانواده آنها را دفن نمىکند و مفقود میشوند و بعضى هم کفن نمىبرند چون واقعا غسل و کفنى دیگر شدهاند و خدا جان آنها را خریدارى کرده و نمىخواهد کسى در غسل و کفن آنها دخالت نماید و یا آنها را دفن کنند خدایا پس تو اعمال مرا به خیر بگردان و چرا بندگى تو را به بندگى خلایقت ترجیح ندهم پس عنایتى به ما داشته باش و ما را شهید راهت قرار بده آنجا که ذره ذره جوارحم زیر سؤال مىرود و بند بند انگشتانم باید پاسخگو باشند الهى آن موقع تو مرا عفو نما و با فضیلت با ما رفتار کن یا نه به عدالتت اى کریم عجب میدارم از گروهى که فریفته این دنیا گشته و گول این همدم بیوفا را مىخورند و غرق در شهوت و حب نفس مىگردند و خود نمىتوانند مالک خویشتن باشند و مانند کسى که خود را در اختیار امواج آب قرار دهد اینان نیز به هر لقمه اى که ظاهرا چربتر و شیرینتر باشند مىچسبند چه بسا که عارضهاى بى درمان آنها را در برابر این اعمالشان در بر مىگیرد و به فکر درو کشته خویشتن نیستند و حدیث (الدنیا مزرعه الاخره) را فراموش کردهاند و نعمات حق تعالى را در حالى مصرف مىکنند که او را فراموش کردهاند اعمالشان مکافات و سختیهایى درآتیه در بر خواهند داشت ولى نمىفهمند خدایا پناه مىبرم به تو از شرشیطان و شیطان صفتان و پناه مىبرم به تو از آتش سوزان جهنم آنجا که در فراغ تو و بندگان خالص تو باشم خدایا تو مگر قبول مىکنى که بندگان فقیر درگاهت بدن آنها در آتش جهنم بسوزد و از شفاعت حسین آنها را بىنصیب گردانى اى رب میدانم که چه مقدار از اعمالم مقبولدرگاهت مىباشد و چه مقدار معصیت کار بودهام ولى پناه میبرم به تو کهبهترین پناهگاهى آرى عزیزان دفع ضرر احتمالى عقلا واجب است و این تعریف تکوینى و الیذاذى براى بشریت بالفطره مىباشد و خود اینها دلیل بر بودن قیامت است اکنون این مسئله قیاس و اگر مىدانى قلبت سیاه نشده ایمان بیاور و بندگى خدا را انتخاب کن .
اگر کودکى درخیابان به فردى بگوید که ماشین تو را نزند بدون هیچ تفکر و تعمقى برگشته و
مىنگرد یا با یک جهش از محل مىگریزد درحالى که ممکن است ماشین هم نباشد پس پیامبران و امامان که بالغ و بزرگسال بودند و بشیر و نذیر مردم در مورد قیامت بودند و اگر گاه پیش آید و دیوانهاى به شخصى بگوید مثلا جلوى پایت خورده شیشه است ترا زخم نکند شخص فورا متوجه پیشروى خود مىگردد و اول فکرنمىکند که او دیوانه است ولى افراد غافل از قیامت چون غفلت شخص از دیوانگى طرف مىباشد اما با این اوصاف انبیاء و امامان عاقل هم هستند و مردم را اززندگى آینده مطلع مىگردانند آرى عاقل بودن آنها واضح و آشکار است آینده نگرى آنها و آثارشان و نحوه رفتار و برخوردشان و اعمالشان مطالعه بیانات گهربارشان همه و همه نشانه و علایمى از عاقل بودن آن بزرگواران است و نیز اگر دروغگویى بگوید که لباس تو پاره شده آن را بدوز انسان متوجه لباس مىگردد و در فکر دوخت آن نیز مىافتد درحالى که شاید دروغ هم بگوید ولى پیامبران و امامان هرچه مىگویند که دنیا را اینگونه خراب نکنید جزا و پاداشى درآینده داریداندک افراد متوجه مىگردند درحالیکه اولیاء معصوم بودند و راستگو . پس اى مردم قیامت را بیاد بیاورید و اعمالتان را نیک نمایید و جهت الهى به آنها بدهید و به خاطر مال دنیا کارى نکنید که همانا هر کس براى هر چیزى کار کند خدایش اجر او را به آن وا مىگذارد .
(ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)
مردهمپندارید کسانى را که در راه خدا کشته مىشوند مرده اند بلکه آنها زندهاند و نزد خدا روزى مىخورند . این آیه مىگوید در یکى از جنگها درحالیکه عبدالله یکى از یاران پیامبر درحالیکه سنى از او گذشته بود به جبهه رفت و شهید شد و بعد از جنگ پیامبر بر جابر ابن عبدالله وارد شد درحالیکه سر پدرش را به زانو داشت از پیامبر پرسید که آیا بر شهید نباید گریه کرد؟ که گفتهاند نباید گریست فرمودند که نه گریه کردن بر شهید خوبست و حضرت آدم براى مصیبت امام حسین (ع) گریه مىکرد و گریه کن بر شهید . بعد پیامبر خود با جابر عبدالله را دفن کردند نقل مىکنند که همینکه عبدالله به برزخ رفت خداوند فرمود که عبدالله چه مىخواهى؟ عبدالله گفت خدایا مرا به دنیا برگردان تا به مردم دنیا بگویم که تو با شهدا چگونه رفتار مىکنى خداوند فرمود که نه من جان تو را خریدهام خودم به مردم مىگویم و آیه مذکور نازل شد که براستى اعتقاد داشته باشید به قرآن خداوند و به وعدههاى خداوند در هر موردى چون او خالق است و هیچکس به اندازه خالق مخلوق خویش را نمىشناسد و اینکه بعضیها مىپندارند که اینها گول شهید شدن را مىخورند جواب آنها از نظر قرآن مجید اینچنین بیان مىگردد : ( و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیلالله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون) «آیه 149 سوره بقره» و مىگویید مگرکسانى را که کشته مىشوند در راه خدا مردگانند بلکه زندگانند و لکن نمىدانید . پس قرآن اینجا با این بیان که شما درک آن را ندارید و نسبت به آن مسئله ناآگاه هستید برخورد مىکند . پس این دسته از افراد توجه داشته باشند که خودشان گول و فریب دنیا را خوردهاند نه شهداى گلگون کفن عاشقان وصل یافته به معشوقشان براستى آنان حقیقت وجودى خویش را در مىیابند و جان نثار مىکنند اى جاهلان هیچوقت شما حتى منطقو بیان شهدا را نیز نمىتوانید دریابید تا رسد به اینکه خود آنها را بشناسید و تشخیص دهید مگر آنهاییکه اینچنین بیانى دارند عقل و شعور خود را والاتر از معرفت و شناخت على (ع) مىداند شخصى که امیر مؤمنان بود امام اول شیعیان و وصى پیغمبر خاتم انبیاء (ص) بود بیایند و در مورد مکتب اینان تحقیق کنید تا اگرخداوند لطفى در حقشان نمود که هدایت شوند و گرنه باز هم به قول معروف دزدان با چراغ مىشوند که کالاهاى گزیدهاى انتخاب نمىکنند . حضرت على ابن ابیطالب از همان اوائل که پیامبر به پیامبرى مبعوث شد به او ایمانآورد و در هرحال و احوالى با رسول خدا بود و او را یارى مىنمود وقتى که رسولاکرم (ص) دعوت از خویشاوندان نمود او را به جانشینى خود برگزید دربیشتر جنگها و غزوات با پیامبر بود تا آنجاییکه در جنگ احزاب (خندق )پیامبر (ص) شمشیر زدن و ضربه على(ع) به عمرو بن عبدو در بالاتر از تمام عبادات جن و انس تا روز قیامت خواند چه مقدار غذاى شب براى یتیمان بر عبادتشان که قابل تعبیر نیست به آن حد که مىگویند در حال نماز از خود بیخود مىشد اما یک بار بیان نکرده که رستگار شدم ولى همینکه ضربه شمشیر در محراب نماز به فرق مبارکش خورد ، فرمود : (فزت و رب الکعبه ) یعنى به خداى کعبه رستگار شدم . پس باید فهمید که رستگارى بزرگ واقعا جان فدا کردن فى سبیلالله است این که هدف تمام اولیاء و انبیاء خدا بوده است که در راه حق فدا شوند . پس واى بر ما که اگر خدا را مقلد امامان بدانیم و راه آنان را درپیش نگیریم . براى عاشق به معشوق پیوستن که ارزشى برایش قایل است حتى به قیمت جاندادن هم حاضر است آنانکه فلسفه شهادت را در نمىیابند و نیروهاى حزبالله افراطى یا تفریطى مىپندارند یاران انقلاب و بسیجیان را همچنین مىنگرند باید بدانند که بسیجى منور راه امام زمان (عج) است بسیجى زمینه ساز براى ظهور حجت (عج) همچنانکه حسین (ع) درس را از رسول خدا (ص) آموخت . بسیجى دریافته است برنده ترین سلاح درمقابل ایمانش مانندآتشى است در مقابل باران که فورى خاموش مىشود و سر مبدأ باران دریاست که هرچه مصرف نمایى فزونى مىیابد . آرى سربازان امام زمان (عج) باید بدانند که شهادت عزیزان نباید آنها را سرد کند و عاشقانهتر درپیشبرد اهداف عزیزان شهیدشان کوشا باشند و اما عزیزان شهید از دست داده آنانکه مىپندارند این مذهب گرایى و دین داران افراطى هستند و این یاران انقلاب و بسیجیان و پاسداران و همه از خانوادههاى مستضعفان هستند و یا همهکم سوادند و ارزش ماندن را نمىدانند خودشان ارتجاعى هستند و اگر عالم هم باشند عالم بىعمل به مانند زنبور بى عسل است که جز ضرر براىجامعه و زنبورهاى دیگر وجود او الزام ندارد . آیا این عالمىکه هر روز سلاح مخربتر و کشندهتر براى بشریت مىسازد باید گفت عالمان به این دانشها انسانند یا جانورانى هستند بر علیه انسانها چرا ترجیح نمىدهند کسى را که با داشتن پنج کلاس سواد درس آزاد منشى و حریت را از آن آموخته و اگر در راه هدف و آزمایش کشته شود او را تفریطى و بدبخت مىپندارند و ذلت و خوارى خویش را قبول ندارند مگر غیر از این است که على (ع) در جنگ صفین به سربازان فرمود اکنون دو راه در پیش دارید : یا تن به ذلت و پستى و عقب ماندگى دادن یا تیغها را به خون سیراب کردن و سپس سیراب شدن با مرگ این است که زنده باشید اما مقهور و مغلوب زندگى آن است که بمیرید اما غالب و پیروز . پیام اینجانب هم بعنوان یک کسى که الان از شماها هجران یافتهام این است که اگر مىخواهید آزاده و شجاع و افرادى با شهامت و غیرت باشید در راه حق جهاد کنید و اسلام خود و ناموس خود و وطن خود را حفظ نمایید و از هیچ قدرتى الا قدرت خدا بیم و هراس بدل خود راه ندهید و مانع رفتن عزیزان خود آنهاییکه خون شما در رگ آنهاست و خون آنها در رگ شماست نشوید و اجازه دهید که یا از خون شهدا به بدنشان تزریق گردد و حماسه بیافرینند و اگر معبود رضایت داشت خونشان با خون سیدالشهدا هم مسیر گردد و جهت آبیارى درخت اسلام در حرکت باشد و هیچگاه اذن به کفار ندهید که شما را از قیام حقطلبىخودتان منصرف کنند و اسلام را بدون اصحاب و انصاربگذارید در هر حال به خدا پناه ببرید و به او توکل کنید و از صبر و استقامت در راهش را طلب نمایید و امروزه بهنداى امام امتلبیک بگویید که همانا اورهبر واقعى اسلام درسراسر گیتى است و من این را مىگویم همانطور که امروزه شماها از یارى مردم در زمان امام حسین (ع) از یزید متعجب مىشوید و نفرین مىفرستید بر یزید و خاندانش مطمئن باشید که اگرآیندگان این پیدایش انقلاب و قیام را از طریق تاریخ دریابند شاید بیشتر ازآنانکه شما ازمردم اطراف یزید متعجب هستید آنها متحیرتر گردند و بگویند آیا کسى بوده است که چشم درون او آنقدرکور بوده که این انقلاب را نتوانسته است ببیند و نه تنها این را به مردم ایران بلکه به مردم جهان این نظر را داشته باشند اگر مىخواهید این سخنان را دریابید چگونگى انقلاب و پایدارى و استقامت آن را تا امروز به طورکامل تحقیق کنید و آنگاه قضاوت نمایید پاسخگویى به فرمان امام امت در تمام ابعاد شماها را جز به راه حق نخواهد کشاند و بدانید که عمل بر خلاف قول این رهبر عظیم الشأن جز صراط شیطان نمىتواند باشد تحلیلتان را یک مقدار عمقى قراردهید و در وجود این هادى غور نمایید و اول حق و حقیقت را بشناسید و بعد راه و مسلک افراد را بنگرید چون راه کفر و نفاق همانا ظواهر نگرى بیش نیست و براى شروع هر عملى عاقبت آن و ماوراء اصلى را دریابید . اگر زمانى نفاق و جاهلان مآب مردم را از راه اسلام منصرف مىکردند امروزه نیز فریب علم و تکنیک را نخورید و این عملها زمانى سودمند خواهد شد که در جهت خدمت به بشریت باشد و اخلاق انسانیت را نیز مد نظر داشته باشد در حالى که اکنون بعضیها بدنبال این هستند که به اسم دفاع ولى درعین حال در ساختن سلاحهاى مخربتر که تضاد و دشمن اصلى انسان است مىکوشند تا انبارهاى بیشترى را پر و انباشته نمایند و از خلق و خوى حیوانى برخوردارگشتهاند پس در این میان به حقیقت شناختن حضرت امام شاید کمى دشوار باشد ولى تفکر و تعمق راهى براى دریافت وجود امام باشد امامى که سراسر زندگیش را در راه حق فدا مىکند و جز سعادت مردم و بندگى حضرت رب چیزى را نمىخواهد عزیزان در قیامت در مقابل خیلى از چیزها از مسئولیت بازخواست مىگردد . کارى نکنید که درقیامت امام و شهدا از شما بدرگاه پروردگار شکایت کنند توجه داشته باشید هر فردى خطا کار بود فقط او را خطا کار بشناسید نه ارگان و انقلاب و رهبر و اسلام را بخواهید بوسیله او بشناسید و همه را خطاکار لقب دهید . این خطرى بزرگ و جدى براى تفرقه در بین مردم مىباشد و آنگاه دوباره باید مکاتب غربى و شرقى بیایند جانشین مکتب اصلى و غنى اسلام گردند ، پناه ببرید به خدا .
«و بالوالدین احسانا» (به پدر و مادر خود نیکى کنید) قرآن کریم
سخنى با مادرم : قهرمان باش چون زینب اى مادرم ، سلام بر تو اى مادرم سلام از فرزندى که اکنون در خاک و خون غلطیده به دیدار معبود و وصالت حسین (ع) و الگوى زنان و اسوه تمام نساء عالم تا روز ازل فاطمه زهرا گردیده ، خشنودم اگر حق مرا بپذیرد و تو نیز خشنود باش که خداوند اجر مىدهد بر صابران بر مصیبت عزیزانشان . مادرم مىدانم که ناراحتى و مصیبت زده شدهاى گیسوانت سفید مىگردد ولى غمهایت را از دشمنان اسلام پوشیده دار و آن هنگام اگر شما یا پدرم یا برادر انم و خواهرانم و یا هر دوست واقعى از اینجانب به کسى برخوردید و گفتند چرا کشته شد ؟و براى کى؟ یا نسبت به امام و انقلاب موضوع بدى داشتند بدانید که آنها یا عزت و ارجمندى اسلام را نمىخواهند یا جاهلند نسبت به اسلام و احکام و قوانینآن . آنهایند یاران شیطان و با آنها سخت برخورد کنید و آنها را از دور خود طرد نمایید که ایشانند وسوسه کنندهها . سلام خدا بر رسولش و بىبى فاطمه بر تو باد که مرا پرورش دادى . آرى به خدا زحمتهاى فراوانى برایم کشیدى شبها تا سحر نخفتى بر گهوارهام تا اینکه من دمى بیاسایم و گریه نکنم و ناراحتى من ناراحتى تو بود و تبسم من تبسم تو را دربرداشته زمانى از درون تو و ناف من از قلب تو جدا شد ولى اکنون جسمم از دیدهات محو شده است دلم نمىخواهد با این قلم و این بیان ناقص بیشتر از این دلت را بشکنم ولى که باز هم باید بگویم گرچه درمقابل زحمات مادرفقط خداوند و ائمه (ع) درک شعوردارند چون پیامبر (ص) مىفرماید : بهشت زیر پاى مادران است . آرى این فاطمه بود که حسین (ع) را تربیت نمود و مادر شهدا هستند که شهیدان در دامانشان تربیت یافتهاند .
و سلام بر تو اى پدرم ، سلام و تهنیت از فرزندى به تو نثار مىگردد که خداوند شهامت و غیرتى در وجودش نهاد تا در راه حق قیام کند و بر روى سرزمینى غریب نئش و جسدش بیفتد و خونش خاک آن دور را رنگین کند . شماها هر کدام دین حقى بر اینجانب داشتید و نتوانستم آن را جبران کنم ولى رفتم سرم را به راه حق عطا کنم تا شاید حضرت رب حقهاى شما را جبران کند . بهرحال اکنون از شماها پدر و مادرم طلب حلالیت مىکنم و عاجزانه از شماها مىخواهم مرا حلال کنید و از شماها و برادران و خواهرانم و هر کس که به نحوى با بنده ارتباط داشته مىخواهم که مرا حلال کنید و از سوز دل بگویید خدایا هر حقى من بر او دارم بر او بخشیدم او را پس اى خداى رحمان تو نیز ببخش .
اما اگرچه نمىدانم درکجا و در چه محلهاى از دنیا جدا مىشوم ولى دوست دارم که در عملیات یا در میادین نبرد شهید شوم . اگر جنازهام بدستتان نرسید نگران نباشید چون قبر گرامى دخت پیغمبر (ص) را مسلمین نیافتهاند پس بجاى اینکه به فکر قبر بنده باشید به یاد پهلوى شکسته زهرا اشک بریزید و اگر سرم از پیکر جدا شد بدانید که حسین (ع) اینچنین بود و اگر فرقم شکافته شد بدانید که فرق شکافته اى چون امیرالمؤمنین کسى نیست و اگر دستانم را از پیکر جدا یافتید به یاد آن لحظهاى که قمر بنى هاشم (ع) مشک را در دست داشت و براى کودکان عطشان حسین (ع) آب مىآورد و دستانش را قطع کردند گریه و ناله کنید و اگر مواد شیمیایى سوزاند بدانید که امام حسین (ع) و زهرا و امام رضاى غریب (ع)سختتر از این با زهر شهید شدند پس شهدا هم از مکتب ائمه درس گرفتهاند و بسى افتخار است براى همه اعم از شهدا و خانواده شهدا و رزمندگان اسلام و بطور کلى مسلمین چون هر دستى به عنوان تعدى و تجاوز به سوى اسلام و موطن اسلامى بیاید با خون آن را از بین مى برند و الگویى برآن دارند .
اما مادرماگرمىخواهید همراه شهدا و بنده باشید باید همراه مسیر دشمنان نباشید و اگرمىخواهید بر زخم بنده نمک نپاشید و خون دادنم را بىاثر جلوه دهى و کشته شدنم در میان شما حداقل بى فایده شود که هیچى وگرنه در عزاى بنده تمنا مىکنم که رویتان خراش برندارد و هیچ نامحرمى موى سرتان را نبیند چون واقعا همه جوانان خود را فدا مىکنند تا احکام اسلام پیاده شود و ا هیچ گروهى جز دشمنان اسلام به خدا شکایت نکنید و کارى نکنید که دشمنان اسلام شاد شوند و دشمنان رهبر مفرح گردند بدانید که خداوند مصلحت دانسته که شهدا را برده است و خونشان بىتأثیرنیست . مادرم هر موقع به یاد من گریه کردى با یاد شهداى بىمادرگریه کن آنهاییکه کسى را ندارند که برایشان بگرید گرچه مىدانم که بیان این مسائل سهل و ساده به نظر مىرسد و مشکل درعمل کردن به آنهاست و هنرآن است که انسان در هنگام مصیبت صبر کند . از خداوند براى همه شماها نعمت بندگى را خواستارم و مىخواهم که رزق و روزیش را بر شما ارزانى دارد و فکر کنید که فرزندى کمتر داشتهاید یا اینکه داشتهاید ولى به راه خدا دادهاید و امانت را به صاحب امانت سپردید .
ولى این را باید بگویم اگر خداوند در این برهه از زمان بنده بخشیده بود در هیچ زمانى شاید راه سعادت برایم یافت نمىشد و باز چه بهتر که با معصیت و نافرمانى کمتر خداوند از دنیا رفتم .
عزت اله فلاحى (پایان)